تمام شهرهایی که رودخانه‌ای از میان‌شان می‌گذرد بسیار زیبا هستند. درست مانند جمهوری گیلاد در داستان «سرگذشت ندیمه». تمام تصاویر آنقدر زیبا کنار هم چیده شده‌اند که به دشواری می‌توان با دیدن آنها پی به بُعد وحشتناکی برد که در زیر آن پنهان شده است. اما کافی‌ست رویتان را از سوی آن رودخانه‌ی زیبا و آرامش‌بخش برگردانید و به دیواری نگاه کنید که تعداد زیادی جسد از آن آویزان‌اند و در باد تکان می‌خورند. زنانی با شنل‌های بلند سرخ رنگ در حالی که کلاه‌های عجیبی به سر دارند که تمام صورتشان را پوشانده است هر روز از کنار رودخانه و این دیوار می‌گذرند تا به سوپرمارکت بروند و پرتقال بخرند.

داستان‌های ترسناک همیشه درباره‌ی قتلی وحشتناک یا قاتلی آدمخوار نیست، حتی همیشه پای موجودات خیالی‌ای همچون هیولاها و خون‌آشام‌ها در میان نیست. گاهی داستان‌های ترسناک می‌توانند ظاهری بسیار معمولی و حتی خوش و آب رنگ داشته باشند اما آنچه زیر لایه‌ی زیرین آنها اتفاق می‌افتد آنقدر وحشتناک باشد که خواب آسوده را از فرد بگیرد. «سرگذشت ندیمه» در این دسته از داستان‌های ترسناک قرار دارد. به تازگی سریالی براساس رمانِ «سرگذشت ندیمه» نوشته‌ی مارگارت اتوود از شبکه‌ی هولو پخش شده است. جهانی که در این داستان با آن مواجه‌ایم، گرچه جهان ملموسی‌ نیست، اما نکته‌ی ترسناک ماجرا این است که می‌بینیم آنقدرها هم دور و غیرممکن به نظر نمی‌رسد؛ حتی شاید همین الان هم جهان به سوی تبدیل شدن به چنین چیزی پیش می‌رود.

در این جهان رنگ لباس شما نشان از طبقه‌ی اجتماعی‌تان دارد، به ویژه اگر زن باشید. زنان سرخ پوشِ سر به زیر ندیمه‌های فرمانده‌ها هستند و زنان سبز پوش همسرانِ آنها. عجیب‌ترین و وحشتناک‌ترین اتفاقی که در این داستان به صورت بسیار معمولی و آنطور که خودشان می‌گویند به عنوان یک «مراسم مذهبی» رخ می‌دهد و شما را میخکوب و حتی وحشت‌زده می‌کند، این است که وظیفه‌ی اصلی ندیمه‌ها به دنیا آوردن بچه‌ای برای فرماندهان و همسرانشان است. آن هم نه به شیوه‌ای معمولی. آنها باید درحالی که در آغوش همسر فرمانده‌اند و همسر فرمانده دستان‌شان را محکم گرفته است با فرمانده آمیزش جنسی داشته و امیدوار باشند که هرچه زودتر حامله شوند! چرا؟ چون به دلایل زیست‌محیطی و به احتمال زیاد به دلیل حوادثی که در نیروگاه‌های هسته‌ای رخ داده‌اند بیشتر مردم عقیم شده‌اند، به همین دلیل زنان بارور به عنوان ندیمه‌ی خانواده‌های سطح بالای جامعه قرار می‌گیرند تا برای آنها بچه به دنیا بیاورند. زنان مجرد عقیم تبعید می‌شوند، اما با مردان عقیم کاری ندارند؛ چون عقیم بودن فقط برای زنان مشکل‌زاست! اگر مردی عقیم باشد و ندیمه نتواند برای او بچه‌ای به دنیا بیاورد هیچ ایرادی ندارد که با شخص دیگری، مثلاً راننده‌ی فرمانده همبستر شود. فقط مهم این است که ندیمه حامله شود و ظاهر ماجرا حفظ شود. در بهترین حالت، بعد از اینکه ندیمه حامله شود و بچه‌اش را به دنیا بیاورد، به محض اینکه بچه از شیر گرفته شود ندیمه به خانه‌ی دیگری فرستاده می‌شود و دیگر هرگز نمی‌تواند بچه‌اش را ببیند. ندیمه‌ها حتی اسم هم ندارند، نام آنها ترکیبی از پیشوند «آف» و نام فرمانده‌ایست که ندیمه‌ها در خانه‌ی آنها حضور دارند. به همین دلیل بعد از تغییر فرمانده‌شان، نام آنها هم تغییر می‌کند. همه می‌دانند ندیمه‌ها هیچ هویتی ندارند و به هیچ وجه نباید به زندگی قبلی خود، همسران، بچه‌ها، دوستان و کارشان فکر کنند.

داستان اصلی در جمهوری گیلاد رخ می‌دهد، جمهوری‌ای که درجایی قرار دارد که روزی ایالت ماساچوست در آنجا قرار داشت. فرماندهان با تفسیر انجیل به شکلی که به نفع خودشان باشد جمهوری گیلاد را می‌گردانند. این فرماندهان به ظاهر با دین و ایمان شب‌ها می‌توانند به بارهای خارج از شهری بروند که زنان تبعیدی غیربارور در آنجا به عنوان فاحشه کار می‌کنند. جالب است که در اینجور مکان‌ها اکثر زنان روشنفکر و تحصیلکرده قرار دارند. در صحنه‌ای از سریال که به معرفی آنها می‌پردازد، می‌بینیم که استاد دانشگاه، وکیل و روان‌شناس در میان این زنان جای گرفته‌اند.

یکی دیگر از جنبه‌های فوق‌العاده وحشتناک داستان این است که گرچه این جهان عجیب و غریب در آینده است، اما به وضوح هیچ چیز مدرن و پیشرفته‌ای در آن وجود ندارد، می‌بینیم که همه چیز به همان حالتی بازگشته است که روزگاری بسیار ترسناک به شمار می‌آمده است و برای از بین بردن آن شرایط، در تاریخ انسان‌های زیادی مبارزه کرده و کشته شده‌اند. گویی در آینده دوباره قرار است در همان قرون تاریکی قرار بگیریم که قرن‌ها سیاهیِ آن بر پیشرفت جنبه‌های مختلف اندیشه و فرهنگ بشر سایه افکنده بود.

داستان از زبان یکی از ندیمه‌ها به نام «جون» گفته می‌شود که بعد از زندگی در خانه‌ی فرمانده‌ای به نام «فرد»، نامش تبدیل به «آفرد» شده است. پیش از برقراری جمهوری گیلاد، جون به همراه همسر و دختر کوچکش «هانا» در بوستون زندگی می‌کرده است. حالا او تصور می‌کند شوهرش کشته شده است و از جای دختری کوچکترین اطلاعی ندارد، حتی نمی‌داند که هانا زنده است یا نه. همانطور که قابل‌ پیش‌بینی‌ست او تلاش می‌کند تا با حفظ هویت خود با این نظام عجیب و غریب و ترسناک مبارزه کند. در یکی از فلش‌بک‌هایی که به زندگی جون زده می‌شود، او را می‌بینیم که همراه با مردم در تظاهراتی علیه قوانین تازه شرکت می‌کند و شعار می‌دهد. این مسئله چیز جدیدی نیست، همیشه به‌ویژه در کشورهای پیشرفته شاهد بوده‌ایم که مردم در برابر تغییرات ساکت نمی‌شینند و دست به تظاهرات می‌زنند؛ اما آنچه متفاوت است این است که نیروهای امنیتی شروع به تیراندازی می‌کنند و این تظاهرات تبدیل به میدان جنگ می‌شود. در اینجا دیگر مشخص است که قوانین تازه تثبیت شده‌اند و اگر مشکلی با آنها داشته باشید کشته خواهید شد! جون به همراه همسر و فرزندش تلاش می‌کنند تا به کانادا فرار کنند، اما در راه پلیس آنها را می‌گیرد. جون که همراه هانا به جنگل گریخته است با شنیدن صدای تیراندازی گمان می‌کند شوهرش کشته شده است، پلیس نیز آن دو را پیدا می‌کند. جون را به عنوان زنی بارور می‌گیرند تا او را تبدیل به ندیمه کنند و پس از آن دیگر خبری از دختر و همسرش ندارد. ما از طریق افکار آفرد و حالت‌های صورتش تا حدی می‌توانیم متوجه احساسات درونی او شویم، او از هیچ چیز خبر ندارد، نه به درستی از وضعیت جهان خبر دارد نه از خانواده‌اش. شاید این بدترین نوع کابوس باشد: حضور دائمی در حالتی از بی‌خبری، بدون داشتن کوچکترین امیدی برای تغییر شرایط. تنها نقطه‌ی آرامشِ جون نوشته‌ایست که در کمد لباسش پیدا می‌کند، این نوشته که متعلق به ندیمه‌ی پیشین آن خانواده بوده است به او این احساس را می‌دهد که تنها نیست. گرچه داستان ندیمه‌ی پیشین چندان شادی‌بخش نیست. فرد با او رابطه‌ای بیشتر از رابطه‌ی معمول میان فرمانده و ندیمه‌اش برقرار کرده بود، چنانچه با آفرد نیز چنین کرد، و ندیمه پس از آنکه همسر فرمانده به رابطه‌ی آنها پی می‌برد خود را دار زده بود.

برای من ترسناک‌ترین کاراکتر در طول سریال سیرینا، همسر فرمانده فرد است. او که پیش از انقلاب و شکل‌گیری جمهوری گیلاد نویسنده‌ی کتابی درباره‌ی حقوق زنان بوده است، حالا تبدیل به یک هیولای تمام عیار شده است که گویی تنها چیزی که در تمام دنیا برایش اهمیت دارد این است که بچه‌دار شود. او می‌داند که شوهرش عقیم است، به همین دلیل می‌داند که حامله نشدن آفرد تقصیر او نیست، اما با او بی‌رحمانه رفتار می‌کند و حتی او را مجبور می‌کند تا با راننده‌ی فرد رابطه داشته باشد تا حامله شود. او می‌داند که آفرد در صورت نافرمانی از فرد عاقبت وحشتناکی خواهد داشت اما وقتی می‌فهمد آفرد همراه شوهرش بدون آنکه او بفهمد شبی را در بار گذرانده‌ است او را وحشیانه کتک می‌زند، و حتی پس از اینکه می‌فهمد بالاخره آفرد حامله شده است، او را به دیدن دخترش هانا می‌برد. منتهی این دیدار یک ملاقات معمولی نیست. او آفرد را در ماشین زندانی می‌کند و خود به دیدار هانا می‌رود. این سکانس یکی از غم‌انگیزترین و وحشتناک‌ترین سکانس‌ها در کل سریال است. آفرد که تا آن زمان حتی از زنده ماندن دخترش نیز خبر نداشته است، در ماشینی زندانی شده است و هرچه به شیشه‌ها مشت می‌زند، فریاد می‌کشد و گریه می‌کند تأثیری ندارد. وقتی سیرینا برمی‌گردد آفرد بدترین فحش‌ها را به او می‌دهد و سیرینا در کمال خونسردی به او می‌گوید: «تا وقتی حال بچه‌ی من خوب باشد، جای بچه‌ی تو هم امن است. عصبانی نشو. برای حاملگی خوب نیست.»

آشکار است که سیرینا، نویسنده‌ی کتابی درباره‌ی حقوق زنان، با این اطمینان که در حکومت جدید او به عنوان همسر یک فرمانده جایگاه ویژه‌ای خواهد داشت، ابایی ندارد که باقی زنان کشورش در شرایط بسیار وحشتناک و بدی به سر ببرند. در صحنه‌ای که قرار است مقامات کشورهای خارجی ندیمه‌ها را ملاقات کنند، سیرینا به خاله‌ها (افرادی که وظیفه‌ی نگهداری و مدیریت ندیمه‌ها را بر عهده دارند) می‌گوید ندیمه‌های ناسالم را جدا کنند و به آنها اجازه‌ی حضور در آن مراسم را ندهند، این درحالی‌ست که ناسالم بودن آن ندیمه‌ها به دلیل شکنجه‌های خاله‌هاست. افرادی همچون سیرینا در جهان امروزی به وفور مشاهده می‌شوند، کسانی که تنها تا زمانی پای حرف‌های خود می‌ایستند که به نفع خودشان باشد و به محض به خطر افتادن منافع‌شان حاضرند هرکاری بکنند. در این جهان همه چیز از پیش مشخص است، پس سعی در تغییر شرایط فقط به مرگ شما می‌انجامد، آن هم به بدترین شکل ممکن: سنگسار.

206 دیدگاه ها

  1. عالی ، هم سریال هم مقاله
    دیر خوندم ولی تقریبا نزدیک فصل آینده ، یادآوری ترسناکی بود از جایی که باید ترسید.

    ممنون

  2. I just wanted to thank you again for the amazing web site you have designed here.

    It is full of ideas for those who are seriously interested in this particular subject, particularly this
    very post. Your all so sweet along with thoughtful of others and
    reading your site posts is a superb delight in my experience.
    And that of a generous gift! Tom and I will have fun making use of your points in what we have to do in the near future.

    Our checklist is a kilometer long which means that your tips will be
    put to beneficial use.

    my web site :: http://www.lubertsi.net/modules.php?name=Your_Account&op=userinfo&username=ShusterReyes

  3. Hey there I am so happy I found your webpage, I really found you by error, while I was browsing on Yahoo for something
    else, Anyways I am here now and would just like to say thanks for a marvelous post
    and a all round interesting blog (I also love the theme/design), I don’t have time to go through it all at the moment but I have saved
    it and also added in your RSS feeds, so when I have
    time I will be back to read a great deal
    more, Please do keep up the superb work.

    Feel free to surf to my website – http://www.consulting.sblinks.net

  4. Good day I am so happy I found your site, I really found you by mistake, while
    I was browsing on Digg for something else, Anyways I am here now and
    would just like to say thanks a lot for a fantastic post and a all round thrilling blog (I
    also love the theme/design), I don?t have time to read through it all at the minute but I have saved it and also added in your RSS feeds, so when I have time I will be back to
    read a great deal more, Please do keep up the excellent
    jo.

    my blog post; clubriders.men

  5. Definitely believe that which you said. Your favorite reason appeared to be
    on the web the simplest thing to be aware of.
    I say to you, I certainly get irked while people consider
    worries that they plainly don’t know about. You managed to hit
    the nail upon the top as well as defined out the whole thing without having side
    effect , people can take a signal. Will probably be back to
    get more. Thanks

    Feel free to surf to my homepage – http://chengdian.cc/forum.php?mod=viewthread&tid=114500

  6. Wow, awesome weblog structure! How lengthy have you
    been running a blog for? you made blogging glance easy.

    The entire look of your site is great, let alone the content material![X-N-E-W-L-I-N-S-P-I-N-X]I simply couldn’t leave your website prior
    to suggesting that I actually enjoyed the standard info a person provide for your guests?
    Is going to be back ceaselessly to investigate cross-check
    new posts.

    Have a look at my webpage: http://clubriders.men

  7. Just wish to say your article is as astounding. The clarity to
    your post is simply spectacular and i can assume you’re
    knowledgeable on this subject. Fine together with your permission allow me to grasp your feed to keep updated with
    drawing close post. Thank you 1,000,000 and please carry on the enjoyable work.

  8. I just now wanted to thank you once more for this amazing web-site you have
    made here. Its full of useful tips for those who are actually interested in this particular subject, especially
    this very post. You really are all so sweet along with thoughtful of others as well as
    reading your blog posts is a fantastic delight to me.
    And exactly what a generous treat! Ben and I are going to have fun making use of your points
    in what we should do in the future. Our checklist is a distance long and tips will certainly be put to very good
    use.

    Feel free to surf to my webpage :: http://bbs.shishiedu.com/forum.php?mod=viewthread&tid=168514

  9. I wanted to send a simple word in order to express gratitude to
    you for the lovely pointers you are sharing at this website.
    My extensive internet research has at the end of
    the day been rewarded with excellent facts and strategies to share with my neighbours.

    I ‘d assume that most of us website visitors actually are really blessed to be in a notable network with
    very many lovely individuals with very beneficial
    methods. I feel extremely happy to have used your webpages and look
    forward to so many more excellent moments reading here.
    Thank you once again for everything.

    My page :: http://clubriders.men/

  10. I have been surfing online more than 3 hours lately, but I by no means discovered any interesting article
    like yours. It is lovely value enough for me.
    In my view, if all site owners and bloggers made just right content material as you did, the net can be a lot more helpful than ever
    before.

    Here is my blog post – kebe.top

  11. Please let me know if you’re looking for a article writer for your weblog.
    You have some really good posts and I think I would be a good
    asset. If you ever want to take some of the load off, I’d love to write some material for your blog in exchange
    for a link back to mine. Please shoot me an e-mail if
    interested. Regards!

    Feel free to surf to my web blog; mpc-install.com

  12. Right here is the perfect blog for anyone who wants to find
    out about this topic. You understand so much its almost hard to argue with you
    (not that I really would want to…HaHa). You certainly put a new
    spin on a topic that has been written about for decades.
    Excellent stuff, just wonderful!

  13. Thіs dedsign is incredible! You obviously know how to keep a rеader amuseԁ.
    Between your wit and your videos, I was almoѕt moved to
    ѕtaгt myy own blkg (ԝelⅼ, almost…HaHa!) Еxcellent job.
    I really lovesd whаt ʏou haad to ѕay, and more thɑn that,
    howw you ⲣresented it. Too cool!

    my site … bandarq

  14. First of all I want to say wonderful blog! I had a quick question that I’d like to ask if you don’t mind.
    I was curious to find out how you center yourself and clear your head before writing.
    I have had a tough time clearing my thoughts in getting my thoughts out.
    I truly do take pleasure in writing but it just seems like the first 10 to
    ۱۵ minutes are usually wasted just trying to figure out how to begin. Any suggestions or hints?
    Kudos! https://peatix.com/group/11444556/view

  15. Hey! I know this is sort of off-topic however I needed to
    ask. Does running a well-established blog such as yours take a
    large amount of work? I am brand new to running a blog but I do write
    in my journal every day. I’d like to start a blog so I can easily share my own experience
    and feelings online. Please let me know if you have any kind
    of recommendations or tips for brand new aspiring blog owners.

    Thankyou! http://web.jmjh.tn.edu.tw/~env/modules/profile/userinfo.php?uid=3112602

  16. Unquestionably consider that which you stated.
    Your favorite reason appeared to be on the
    net the simplest factor to have in mind of. I say to you, I
    certainly get annoyed while people consider issues that they just do not understand about.

    You controlled to hit the nail upon the highest as well as outlined out the
    entire thing with no need side effect , other people can take a signal.
    Will likely be back to get more. Thank you http://damienysnhb.blogproducer.com/8430347/how-do-i-get-money-from-vodafone-cash

  17. Today, I went to the beach front with my kids.
    I found a sea shell and gave it to my 4 year old daughter and said “You can hear the ocean if you put this to your ear.” She put the shell to her ear and
    screamed. There was a hermit crab inside and it pinched her ear.
    She never wants to go back! LoL I know this is entirely off topic but I had to tell someone! http://answers.answerspal.com/index.php?qa=user&qa_1=bargemoat82

دیدگاه خود را در میان بگذارید

Please enter your comment!
Please enter your name here